چنانچه هویت را بُعد فرهنگی حیات مردم درنظر بگیریم، مکمل بُعد زیستی(بیولوژیکی) او قرار دارد. کیستی هر انسان از اسلوب ملیت، شهر، طبقه اجتماعی، خانواده، سطح تحصیلات و ریختگی زندگی او شناخته می شود. ظهور جوامع مدرن و اهمیتِ بُعد فردی، خلاف جوامع پیشامدرن که ابعاد اجتماعی بزرگی داشت هویت ساز جامعه امروز است.

جامعه شناسان معتقدند فکر و تفویض فرد تابعی از نوع اقدام روزمره او خواهد بود؛ اینکه بی همتا چه می خورد، چه می پوشد و چگونه راه می جوی بر اندیشه اش اثرگذار است؛ به عبارتی از تفکر، رفتار و از رفتار، اندیشه دائم درون حال تولید و بازتولید است. با انباشت ثروت و ساخت طبقات جدید و شوق بوسیله منزلت یافتن و قرار شهود در جایگاه برتر، سبک های نوینی از زندگی کردن به حیات می آورد.

با نمود امکانات مادی و مازاد منابع، بیش از آنکه فقط نیازهای ضروری افراد مطمئن شود، همراه با نظم اقتصادی سرمایه داری که وجودش وابسته بوسیله استعمال و تولید است، نیازهای مصنوعی نمایان شدند؛ نیازهایی که از درون آن دلخواه و ریختگی زندگی به جهان آمد.

افراد دلخواه هایشان متفاوت شد و پس از آن بود که سلیقه و هویت به یکدیگر چین خوردند. سلیقه ها هویت را درود کردند و هویت داشتن در گروی سلیقه ای اختصاص صبر گرفت؛ طریق تفریح، گذراندن دم و فراغت، غذاخوردن، لباس پوشیدن، بازی و . در این گزارش محمد حیدرپور -جامعه شناس و استاد دانشگاه- درباره تنوع سلیقه و جلال آن تو سبک زندگی و منزلت اجتماعی افراد با ما صحبت کرده است. فردی بازر انسان تو تنوع سلیقه است

معمولا چنین است که سلیقه توسط گروه و طبقه ای آوانگارد و فرمانده بر جامعه تولید می شود. نیاز به تنوع و مصرف همچنین ضامن تولید سلایق و از مُدافتادگی است؛ درون مولود می استعداد اینطور درنظر گرفت که چگونه ابراز هویت، تضادهای طبقاتی، پویش های اجتماعی در غالب تجلی و افول مُدها و سبک زندگی های مختلف از شیوه مفهومی به نام سلیقه، تحلیل و بررسی می شود. نقش مُد و دلخواه بخاطر فهم پویش های اجتماعی در هر اجتماع مدرنی ابهت تقدیر سازی دارد.

یوکا گرونو در تاریخچه جامعه شناسی دلخواه با اتکا بوسیله نظر جامعه شناسان توضیح می دهد که چگونه مُد، به نشانی شکلی از بازی، جامعه مدرن را به غصه می چسباند و بین نیروهای متضاد فردگرایی و اجتماع پذیری، توازن پایدار می نرم. حیدرپور با تعریفی از مردم و ماهیت او می گوید: فلاسفه، از ارسطو تا امروز، تعاریف مختلفی درباره مردم ارائه کرده اند. جان استوارت میل، فیلسوف صد ۱۹معتقد است که ویژگی مردم درون تنوع است؛ تعریفی که انسان ها را با سلایق متنوع قسمت قسمت کردن بندی می کند.

انسان ها بنا بر اینکه در کدام طبقه مدنی مدح و تأیید می شوند، سلایق متفاوتی نیز دارند. هرچند فردی های ژنتیک نیز در این باره سهیم هستندند، اما ویژگی های اجتماع شناسانه و رشد کردن در جامعه سهم بیشتری درون شکل گیری سلیقه دارد؛ در نتیجه امروز با انسان هایی روبه رویم که سلایق متفاوتی دارند؛ تنوعی که اگر بخوانیم دلخواه خاصی را با نگاهی ایدئولوژیک به آن جامعه تزریق کنیم، اتفاق خوشایندی نمی افتد و اختیار ارتکاب افراد آن جامعه سلب می شود،

درحالی که ویژگی بازر مردم در تنوع سلیقه نمود روشن می بطی ء». او با اعتقاد بوسیله این تفاوت در استیل عمر و نگرش، متقی است طبقات اجتماعی از نوشیدن خوردنی تا پوشش و چیدمان اسباب و. متفاوتند؛ نظام در تمایز است و در اجتماع ای که ادب های مختلفی حیات دارد، مجموعه ای از سلیقه ها شکل خواهد گرفت که باعث طراوت و طرب در اجتماع می شود. همین تنوع و تزیین نوعی همبستگی ایجاد خواهد کرد. اما باید دید جامعه و در رفعت آن حاکمیت، چگونه به این تمایز نگاه می کنند؟ آیا احترامی برای این تنوع سلایق قائل هستند؟ باید توجه کرد تنوع سلایق که بنا به نوع جغرافیا و فرهنگ جامعه شکل می گیرد و همین توجه مقدور است همبستگی اجتماعی ابداع درنگ. » سبک زندگی اسلامی- ایرانی؛ آری، خیر!

گئورگ زیمل -جامعه شناس آلمانی- معتقد است : سلیقه مجموعه ای از معناهای مورد نظر فرد است که استیل عمر را خواهد تاسیس». اما این نظر چقدر می تواند درون سبک عمر که حاکمیت امروز به تعاقب آن است معنا پیدا درنگ. چند سالی است که رسانه های ایران بوسیله ظهر تثبیت روش ای با ریشه های مشترک برای عمر افراد اجتماع هستند که با نام اسلامی- ایرانی آن را می شناسیم. این استیل زندگی چقدر برساخته از عینیت است؟ آیا رسانه ها تو شیوع چنین نگرشی به این تنوع دلخواه ای توجه کرده اند؟

به اعتقاد حیدرپور در جامعه ما مجموعه ای از شبکه های فرهنگی دولتی وجود دارد که با نگاهی ایدئولوژیک درصدد طرح و ابداع سبک زندگی اسلامی- ایرانی هستند که اگر به این ریختگی از عمر نگاه و توجهی بسیط شود، مجموعه ای از خرده اتیکت ها را دربر می گیرد. او می گوید: چه ایرادی دارد ریختگی اسلامی- ایرانی درصورتی که کلکسیون ای از خرده ادب هاست رایج شود؟ اما اگر چنان نباشد و نصیب و قسمت با نگاه محدود و منقبضی با این ماجرا روبه رو شود، می تواند تأثیر کوتاه مدتی داشته باشد و تبدیل به راه و سبک زندگی نشود. این را از خاطر نبریم که ما تو جامعه جهانی و در سیطره شبکه های اجتماعی زندگی می کنیم که کارایی طالع را در فرهنگسازی حداقلی کرده است.

تحدید رسانه ای درون عصر جهانی شدن برداشته شده و ابزارهای جدید و جهانی، سلیقه افراد و ریختگی عمر آنها را دگرگونی داده است و در عنصر این جهان است که بخاطر انسان استیل زندگی رک می درنگ. » ماکس وبر -جامعه شناس آلمانی- سبک زندگی را نماد منزلت مدنی می داند. این در حالی است که چنین تعریفی داخل جامعه، با تحریف و کج فهمی مقلوب شده و منزلت اجتماعی برساخته از معانی دستمالی شده بورژوازی معنا یافته است.

حیدرپور دلیل این کج فهمی را خودخواهی افراد می داند و می گوید: وبر در نظریات خود بوسیله سنخ مصرف اشاره می کند و پارسا است نوع مصرف، منزلت اجتماعی فرد را می سازد. افراد با نوع کاربرد شان در اثر جداسازی خود از جامعه هستند. تو ایران گاهی فرد با اختیار کردن اسباب (پول، ماشین، خانه، تجملات و.)، بین خود و جامعه فاصله گذاری می کند و خود را از آن منفک می داند.

این روانی بیمارگونه هیچ ربطی بوسیله منزلت اجتماعی که وبر به آن رمز می کند، ندارد. ارزش های انسانی بنا به علم و توانایی های ویژگی تمجید می شود. این سنخ تمایزگزینی کج فهمی از منزلت مدنی است. هیچ کس منکر تنوع نیست، ولی امروزه ارزشمند شدن با ابزار مادی بیمارگونه است». پیشنهاد این جامعه شناس در ایجاد تمایز، معاون قبض از نخبگان فرهنگی و جامعه شناسان است. حیدرپور می گوید: با کمک نخبگان می توان از ابتلای جامعه به بیماری ابزارگرایی جلوگیری کرد و اجتماع را در دست خط درست خود صبر انصاف. »

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها